به گزارش شهرآرانیوز، ورزش قبل از اینکه رنگوبوی حرفهای بگیرد و مادیات حرف اول و آخر آن را بزند، سالیان دراز با عشق و همت آدمهایی زنده بود که بیمنت خادم ورزش بودند. این ستون میکوشد دوشنبه هر هفته یکی از این حامیان بینامونشان را معرفی کند؛ باشد که پاسداشتی اندک در قبال کارهای بزرگ آنان باشد.
نام و نام خانوادگی: محمدباقر صیامی
سال تولد: ۱۳۱۲
سال فوت: ۱۳۹۹
محله زندگی: سعدآباد
حامی تیم فوتبال ابومسلم مشهد
در روزهایی که خیلی از پدر و مادرها مخالف رفتن فرزندانشان به سمت فوتبال بودند، او نهتنها سعیدش را با خود به ورزشگاه میبرد، بلکه حامی جوانان فوتبالیست مشکیپوش شهر بود. محمدباقر صیامی یکی از خادمان فوتبال شهر بود که چتر حمایتش بالای سر ابومسلم بود. در کنار خیامیها و اعطاییها و دیگران، او یکی از اعضای هیئتمدیره ابومسلم در اوایل دهه ۶۰ بود. مردی که همبازی برادران مهاجرانی بود و فوتبال مشهد خیلی به او و امثال او مدیون است. مرحوم صیامی، چهره خوش قلب ابومسلم در دهه ۶۰، در کنار همقطارانش برای ابومسلم از جیب خرج میکرد و زیر پر و بال تیم را میگرفت. هیچ توقعی هم نداشت و برای اهداف دیگر، پایش به فوتبال باز نشده بود.
او کارمند بازنشسته مخابرات بود که در سالهای آخر حیاتش در خیابان گاراژدارها مغازه لوازم یدکی داشت. میگویند صیامی روی هیچکس را زمین نمیانداخت و اگر حتی هواداران ابومسلم برای کمک به سوی او میآمدند، کارشان را راه میانداخت. حتی برای یکی از هواداران ابومسلم جلو مغازه اش بساطی بهپا کرد تا کار داشته باشد و نان حلال سر سفره زن و بچهاش ببرد. سعید صیامی، پسر مرحوم صیامی که از فوتبالیستهای بهنام و موفق ابومسلم در دهه ۶۰ بود، درباره دستگیری پدرش میگوید: بعدها فهمیدم چرا برخی هواداران به خانهمان میآمدند و بعد از کمی خوشوبش با پدر، سرحال و خوشحال میرفتند. هیچکس هیچوقت از کارهای خیر او خبردار نمیشد.
صیامی دلگیر از بیمهریها در قبال پدرش میگوید: آن موقع فوتبال انسانیت و معرفت بود. الان دیگر این چیزها در فوتبال پیدا نمیشود. پدر من و خیامیها و دیگر خادمان فوتبال این شهر از روزی پایشان از عشقشان ابومسلم بریده شد که آقایان با اهداف دیگری به فوتبال آمدند و آرامآرام آنها را کنار زدند. مرحوم صیامی، یکی از خادمان فوتبال این شهر، تیر امسال در سن ۸۷ سالگی دیده از جهان فروبست.